جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی ؟
شده ام باز هوایی
چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟
به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی…
.
.
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود :
“او جمال یوسف زهرا را ندید و رفت”
بقیـشـون ادامـه مطـلب...
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی انتظار
بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
تشنه دیدار یارم ، ای اجل مهلت بده
تا ببینم با دو چشمم چهره زیبای یار
.
.
زیباست یادت ، ببین اگر خودت باشی چه غوغایی بپا میشود مهدی جان !
.
.
روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران
.
.
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان ، جان دهم بر بوی دوست
من نشاطی را نمیجویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی خواهم به غیر از کوی دوست
.
.
وفا ندیده ای از من قبول اما خوب
خودت به رحمت شاهانه عادتم دادی…
.
.
دوری از مهر رخت ای مه تابان تا کی ؟
ریزم از دست غمت اشک چو باران تا کی ؟
نرسد دست به دامان وصالت تا چند
آخر ای صبح امید این شب هجران تا کی ؟
.
.
ای کاش که انتظار معنی میشد
بیتابی جویبار معنی میشد
وقتی که سحر شکوفه صبح دمید
با آمدنت بهار معنی میشد
.
.
هر روز ساعت دلم را عقب میکشم تا خیال کنم دیر نکرده ای هنوز !
الهم عجل لولیک الفرج …
.
.
شب تا سحر بسوزم ، دیده به در بدوزم
چون شمع نیمه جانم در انتظار مهدی
جمعه به جمعه نالم ، ناله برد مجالم
یاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدی
.
.
ترا نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
.
.
خوش به حال “زمان” که “صاحبش” تویی …
.
.
یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه تنهاست ، ازو یاد کنیم
.
.
هم روی زمین و هم در آن بالایی
مُردیم از این بی کسی و تنهایی
این جمعه گذشت و جمعه های دیگر
آقا دلمان گرفت ، کی می آیی ؟
.
.
دوست داشتن تو خرج دارد ، دل مایه دار می خواهد !
.
.
روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ؟
.
.
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد
دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر تو گردیده نصیبم
بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد
.
SMSkhor.IR
.
شاید که به پیکر جهان جان آمد
شاید که شب غصه به پایان آمد
آماده پی ظهور او باید شد
شاید که همین نیمه شعبان آمد
سید مجتبی شجاع
.
.
بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما
که از وصلت رسد جانا به پایان انتظار ما
بیا تا یوسف کنعان شود همچون زلیخایت
فدای روی زیبایت که برد از دل قرار ما
.
.
ﺍﯼ ﻭﺻﺎﻟﺖ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ
ﻭﯼ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ
ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻛﺮﺩﻡ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺴﺖ
ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺗﻮ ﻫﺴﺖ
.
.
بیا تا جوانم بده رخ نشانی
که این زندگانی ندارد وفایی…
.
.
آقای جمعه های غریبی ظهور کن
دل را پر از طراوت عطر حضور کن
یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن
.
.
بیا که کوچه همان کوچه ی قدیمی ماست
و جای خالی تو هر کجاى آن پیداست
.
.
گر پرده ز رخ باز نماید مهدی
از خلق جهان دل برباید مهدی
ای شیعه چنان منتظر مهدی باش
انگار همین جمعه می آید مهدی